عکسمتن

عکسمتن

عَکسی برای مَتن مَتنی برای عَکس
عکسمتن

عکسمتن

عَکسی برای مَتن مَتنی برای عَکس

نجات

گفتند ما رو نجات بده

گفتم از شب پاسی نگذشته طعمه گرگ­ها خواهید شد.

کمی فکر کردند و سری تکان دادند و رفتند پیش چوپان؛

چوپان دست نوازشی برسرشان کشید،

علفی ریخت و گفت خوب بخورید،

فردا شما را به قصاب می فروشم.

خوب خوردند و آرام خوابیدند...

صبح فردا چوپان مرده بود!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد